نمی دونم چرا دارم این کارو انجام می دم ولی الان که شروع کردم به نوشتن دلم حسابی گرفته و حسابی از این ور و اون ور گله مندم نمی دونم چرا بعضی وقتا آدم اینقدر ضعیف می شه که در مقابل همه چی سر تسلیم فرود میاره. هی...
البته اصلا مهم نیست که چرا دارم اینجوری شروع می کنم ولی حداقلش اینه که شاید این فیلم سازهای خدا نشناس(؟) چقدر می تونن با یه فیلم رو آدم تاثیر بذارن. به هر حال داشتم یه فیلمیو می دیدم به اسم Goya’s Ghosts ، جالب بود؛ داستان فیلم خیلی سخت جلو میرفت، یه جورایی انگار که زمان فیلم ده ساعته؛ آدماهاییو که نشون می داد خیلی زندگی های عجیبی داشتند ولی همه اونها رو می شد واقعی پنداشت، یه جورایی می تونستی خودتو تو مسیر فیلم بزاری و باهاش بزرگ شی تو تمام لحظاتش؛
اشباح گویا فیلمی بود که بر خلاف خیلی از فیلم ها آدم های توی فیلم جوری بودند کم اصلان انتظارشو نداشتم نقابو از رو صورت خیلیا برداشت، جالب بود؛ زیاد فیلم می بینم ولی خیلی کم راضی میشم! این فیلم با اینکه پایان خوبی نداشت ولی قابل قبول بود!!!
البته اصلا مهم نیست که چرا دارم اینجوری شروع می کنم ولی حداقلش اینه که شاید این فیلم سازهای خدا نشناس(؟) چقدر می تونن با یه فیلم رو آدم تاثیر بذارن. به هر حال داشتم یه فیلمیو می دیدم به اسم Goya’s Ghosts ، جالب بود؛ داستان فیلم خیلی سخت جلو میرفت، یه جورایی انگار که زمان فیلم ده ساعته؛ آدماهاییو که نشون می داد خیلی زندگی های عجیبی داشتند ولی همه اونها رو می شد واقعی پنداشت، یه جورایی می تونستی خودتو تو مسیر فیلم بزاری و باهاش بزرگ شی تو تمام لحظاتش؛
اشباح گویا فیلمی بود که بر خلاف خیلی از فیلم ها آدم های توی فیلم جوری بودند کم اصلان انتظارشو نداشتم نقابو از رو صورت خیلیا برداشت، جالب بود؛ زیاد فیلم می بینم ولی خیلی کم راضی میشم! این فیلم با اینکه پایان خوبی نداشت ولی قابل قبول بود!!!
نویسنده » MohsEn . ساعت 12:24 صبح روز یکشنبه 87 اسفند 4