زیاد اهل نوشتن و از این جور کارا نیستم ولی فقط و فقط به خاطر اینکه یه چیزی گفته باشم و حرف اون ته گلوم گیر نکنه می خوام بنویسم؛ با همه ی سختی هاش!
سلام
شاید این جزء اولین نوشته های من باشه ولی با همه ی کم و کاستی هاش دوست دارم ادامه بدم، می خوام بنویسم تا اونجایی که بتونم خودمو راضی کنم، خنده داره ولی الان که دارم می نویسم حسابی از دسته خودم شاکیم ! نمی دونم چرا ولی می خوام یه کاری کنم که تا حالا نکردم می خوام دست به یه ریسکی بزنم که فکر کنم حداقل ارزششو برام داره، می تونم با این کلمات دست و پا شکسته اون چیزیو که دوست دارمو بگم؛ حداقل اینجا کسی نمی گه که چی خوبه و چی بد؛ فقط خود آدمه که تصمیم می گیره چی بنویسه! می سه بهش گفت یه جور حس مرموز بودن، که به نظرم هیجان انگیزه!
سلام
شاید این جزء اولین نوشته های من باشه ولی با همه ی کم و کاستی هاش دوست دارم ادامه بدم، می خوام بنویسم تا اونجایی که بتونم خودمو راضی کنم، خنده داره ولی الان که دارم می نویسم حسابی از دسته خودم شاکیم ! نمی دونم چرا ولی می خوام یه کاری کنم که تا حالا نکردم می خوام دست به یه ریسکی بزنم که فکر کنم حداقل ارزششو برام داره، می تونم با این کلمات دست و پا شکسته اون چیزیو که دوست دارمو بگم؛ حداقل اینجا کسی نمی گه که چی خوبه و چی بد؛ فقط خود آدمه که تصمیم می گیره چی بنویسه! می سه بهش گفت یه جور حس مرموز بودن، که به نظرم هیجان انگیزه!
نویسنده » MohsEn . ساعت 12:19 صبح روز یکشنبه 87 اسفند 4